حمله به تاسیات هسته ایران ؟ ممکن یا غیر ممکن ؟
در آوریل سال 2006 مقاله ای با عنوان "Osirak Redux? Assessing Israeli Capabilities to Destroy Iranian Nuclear Facilities" به قلم "ویتنی راس" و "اوستین لانگ" منتشر شده بود که به بررسی تواناییهای اسرایل در حمله احتمالی به تاسیسات هسته ای ایران پرداخته بود و راهکارهای برای این حمله نیز ارائه کرده بود.
از انجا که موضوع حمله یا عدم حمله اسراییل به تاسیسات هسته ایران همواره یکی از موضوعات مورد بحث بوده و هست تصمیم گرفتم تا علی رغم وقت کم و بضاعت زبانی اندک بخش هایی از این مقاله را که به بررسی این موضوع پرداخته است ، جهت استفاده دوستان ترجمه کنم .
در این مقاله ابتدا شرح مختصری از عملیات اپرا (حمله نیروی هوایی اسراییل به اوسیراک) ارائه شده است و پس از آن هم به بررسی وضعیت کنونی تلاشهای هسته ای ایران پرداخته شده است . در بخش اخر نیز به بررسی مسائل نظامی همانند راهکارهای اسراییل برای حمله و توانمنهدیهای آفندی و پدافندی دو طرف پرداخته شده است . از آنجا که مطالب مربوط به توانمندیهای هسته ای ایران خارج از حوصله جمع می باشد تنها به ترجمه بخش دوم مقاله می پردازم .
در ابتدای بخش دوم توضیحاتی در مورد تسلیحات هدایت دقیق ارائه شده است واماری نیز از این گونه تسلیحات که در اختیار اسرایل هستند داده شده است .
از جمله :
-نیروی هوایی اسراییل (IAF ) در حال حاضر دارای نوعی بمب بومی هدایت شونده می باشد که قابلیت نفوذ در موانع مستحکم را دارا می باشد . این بمب از کلاس بمب های 1000 پوندی می باشد و با نام PB 500A1 شناخته می شود .
-در سپتامبر 2004 اسراییل اعلام کرد که در حدود 5000 بمب هدایت شونده منجمله 500 بمب GBU-27 ( بمب 2000 پوندی با کلاهک نفوذ کننده BLU-109 ) را از آمریکا خریداری خواهد کرد .
-اخیرا نیز اسراییل خبر خرید 100 بمب GBU-28 ( بمب 5000 پوندی با کلاهک نفوذ کننده BLU-113 ) از آمریکا را تایید کرده است .
فقط ذکر چند نکته ضروری می باشد :
- در طول مطلب هر جا به عبارت BLU-109 برخوردید منظور بمب GBU-27و هر جا به عبارت BLU-113 برخوردید منظور بمب GBU-28 می باشد .
- به جای نیروی هوایی اسراییل هم از لفظ IAF استفاده خواهد شد .
نطنز
تاسیسات نطنز از دو جهت متمایز از سایر اهداف هستند : یکی اینکه هم مهمترین هدف برای نابودی هستند و هم اینکه نابودی این تاسیسات مشکلتر از سایر تاسیسات می باشد . ساختمان اصلی غنی سازی دارای دو سالن بزرگ (هر کدام بین 25000 تا 32000 متر مربع) می باشد که در عمق 8 تا 23 متری زمین قرار گرفته اند و بوسیله لایه هایی از بتون محاصره شده اند . وجود عواملی مانند بزرگی تاسیسات و محاصره آنها بوسیله لایه های بتون و قرار گرفتن آنها در زیر زمین باعث شده است تا تنها با یک حمله شدید ، امیدی به تخریب کامل مجموعه یا حداقل بلااستفاده کردن سانتریفیوژها وجود داشته باشد . در اینگونه مواقع از بمب های موسوم به سنگرشکن یا Bunker Buster استفاده می شود که قابلیت نفوذ در زمین را دارند . اما در مورد اهدافی مانند نطنز که عمق اهداف بیشتر از مقداری است که بمب می تواند نفوذ کند چه باید کرد ؟
یکی از روش هایی که در اینگونه موارد می توان از آن استفاده کرد استفاده از چند بمب برای یک نقطه می باشد به این صورت که بمب ها برای برخورد به یک نقطه انتخاب شده باشند اما با کمی تاخیر نسبت به یکدیگر به نقطه مورد نظر برخورد کنند. با این روش هر بمب به حفره ایجاد شده در اثر بمب قبلی برخورد خواهد کرد و مقدار بیشتری را حفر خواهد کرد،برای اولین بار در جنگ اول خلیج فارس بود که از این روش به صورت عملی استفاده شده بود . به نظر می رسد که IAF با در نظر گرفتن این روش اقدام به خرید اینگونه بمب ها نموده است . ژنرال بن الیاهو ( فرمانده سابق IAF و یکی از خلبانان شرکت کننده در عملیات اوسیراک ) در همین رابطه به هفته نامه Jane"s Defense weekly گفته بود : " حتی اگر یک بمب برای نفوذ به تاسیسات زیر زمینی کافی نباشد ما توانایی آن را داریم که بمب های دیگری را به محل اصابت بمب قبلی هدایت کنیم و هدف را کاملا نابود کنیم "
برای نفوذ در هدف محافظت شده ای همانند نطنز به نظر می رسد که BLU-113 محتمل ترین سلاح قابل استفاده باشد . این بمب قادر است که تا 30 متر در زمین و 6 متر در بتون نفوذ کند و همانگونه که ذکر شد استفاده از یک بمب ممکن است باعث نفوذ به تاسیسات نشود اما 2 بمب پشت سر هم احتمالا موفق به نفوذ خواهند بود.
پیش از هر بحث دیگری باید ذکر شود که احتمال اینکه دو بمب دقیقا بر یک نقطه اصابت کنند ( یکی پس از دیگری) در حدود 5/0 می باشد (با فرض 6/0 اصابت دقیق به نقطه هدف ، 3 متر خطای احتمالی برای هر بمب و احتمال 9/0 انفجار هر بمب )
اما سوال اصلی این است که به چند BLU-113 برای تخریب کامل مجموعه نیاز است؟
هر BLU-113 حاوی 306 کیلوگرم ماده منفجره از نوع تریتانول می باشد که در صورت انفجار منطقه ای به شعاع 20 متر را تحت فشار شدیدی برابر با PSI 10 قرار خواهد داد. چنین فشاری برای تخریب مجموعه کافی به نظر می رسد و در مورد سانتریفیوژها هم بسیار بیشتر از نیروی مورد نیاز برای تخریب هست . بنابر این هر BLU-113 محدوده ای در حدود 2000 متر مربع را تحت فشار قرار خواهد داد . جهت افزایش احتمال دست یابی به چنین قدرت تخریبی در کل مجموعه ، تقریبا به 40 جفت BLU-113 نیاز خواهد بود که با محاسبه احتمال 5/0 ( برخورد دو بمب به یک نقطه) حداقل 20 بمب BLU-113 منفجر خواهند شد و منطقه ای در حدود 40000 متر مربع را تحت فشار 10 PSI قرار خواهد داد. این حجم از انفجارات مطمئنا تلفات زیادی را در پی خواهد داشت . محیط محدود شده مجموعه نطنز اثر انفجارات را افزایش خواهد داد . علاوه بر 20 بمب مطرح شده 60 بمب دیگر نیز بر فراز مجموعه رها خواهند شد که حداقل 52 عدد از آنها منفجر خواهد شد ( با احتمال 9/0 تعداد 8 بمب موفق به انفجار نخواهند شد ) . بنابر احتمالات انفجار 3 بمب BLU-113 در هر سالن برای تخریب کامل کافی باشد . همچین هر بمب BLU-113 فشاری در حدود 3 PSI را در شعاع بیش از 40 متر ایجاد می کند (این فشار برای تخریب ساختمان ها کفایت می کند ) . 3 انفجار در حدود 50 تا 60 درصد از هر سالن را با چنین فشاری پوشش میدهد و همراه با سقف های در حال ریزش و قطعات ساختمان ها که به اطراف پرتاب میشوند به احتمال زیاد تمامی سانتریفیوژها را از بین خواهد برد.
اما از آنجایی که ممکن است رهاسازی 80 بمب مطرح شده که ایده آل ترین حالت برای حمله می باشد به دلایلی ممکن نباشد به نظرمی رسد در مجموع احتمالا 12 جفت بمب (24 عدد BLU-113 ) بر فراز مجموعه رها خواهند شد که از این تعداد 6 عدد در سالن ها منفجر می شوند و 15 تا 16 بمب دیگر نیز در سرتاسر مجموعه منفجر می شوند یا راه نفوذ را برای بمب های بعدی باز میکنند . علاوه بر تاسیسات زیر زمینی IAF می بایست که ساختمان Pilot Plant ساخته شده در سطح زمین را نیز نابود کند . برای نابودی این ساختمان استفاده از دو بمب 2000 پوندی کافی به نظر می رسد .
اصفهان
تاسیسات UCF اصفهان مانند تاسیسات نطنز در زیر خاک مدفون نشده اند ، البته نشانه هایی از حفاری در مجموعه دیده شده است . ابعاد دقیق این مجموعه در دسترس نیستند اما با بررسی روی تصاویر گرفته شده از ماهواره ها به نظر می رسد که مجموعه طولی برابر با 180 متر و عرضی متغیر از 40 تا 80 متر دارد . به نظر نمی رسد که مجموعه استحکام چندانی داشته باشد اما IAF می تواند برای اطمینان بیشتر از بمب های نفوذ کننده استفاده کند . در این مورد می توان از بمب های BLU-109 استفاده کرد ، بر خلاف نطنز در اینجا دیگر نیازی نیست تا از بمب ها برای نفوذ به تاسیسات زیر زمینی بهره برد بنابر این کمی بی دقتی را می توان نادیده گرفت . در یک محیط باز هر بمب BLU-109 با انفجار 240 کیلوگرم تریتانول موجود در خود فشاری در حدود 10 PSI را در محدوده ای به شعاع 19 متر ایجاد خواهد کرد و از آنجایی که به نظر می رسد که مساحت مجموعه در حدود 10000 متر مربع هست ، بنابر این انفجار 9 بمب BLU-109 برای تخریب کل مجموعه کفایت خواهد کرد. با توجه به احتمال 9/0 انفجار هر بمب به نظر می رسد که بهتر است با 12 بمب BLU-109 به مجموعه حمله شود تا حداقل 9 بمب منفجر شوند .
اراک
در تاسیسات آب سنگین اراک دو هدف عمده برای نابود کردن وجود دارد ، اولین هدف تاسیسات تولید آب سنگین و دومین هدف راکتور آب سنگین در حال ساخت می باشد . هیچ کدام از این دو هدف استحکام بخشی نشده اند ، از این رو نابود کردن آنها ساده به نظر می رسد .
بخش مرکزی قسمت تولید آب سنگین شامل برج هایی هست که در آنها از روش گیردلر سولفید برای تولید آب سنگین استفاده می شود .این برجها شامل 3 برج اصلی و 9 برج کوچکتر هستند که هر کدام قطری در حدود 3 متر دارند .برج ها در دو بخش که هر کدام 80 متر طول و 30 متر عرض دارند ساخته شده اند ، به نظر می رسد که فشاری در حدود 15 PSI برای نابود کردن این برج ها اکتفا کند .
یک بمب هدایت لیزری 2000 پوندی مانند GBU-10 با سرجنگی 428 کیلوگرم تریتونال قادر است تا پس از انفجار فشاری در حدود 15 PSI را در محدوده ای به شعاع 19 متر بوجود آورد . به نظر می رسد که برای تخریب هر بخش استفاده از دو بمب کفایت نماید ، اما برای اطمینان بیشتر می توان از سه بمب برای هر بخش استفاده نمود .
راکتور آب سنگین در حال ساخت نیز شامل ساختمان تمام نشده گنبد راکتور و سیستم خنک کننده می باشد . اگر چه پیشرفت هایی در این قسمت حاصل شده است اما هنوز بر سر این که آیا نیازی به حمله به این بخش از مجموعه می باشد ، تردیدهایی وجود دارد . با فرض اینکه این بخش ارزش حمله کردن را دارد ، به نظر می رسد که 4 بمب 2000 پوندی برای تخریب ساختمان راکتور کافی می باشد .
براورد تعداد کل بمب های مورد نیاز برای حمله به سه هدف
تعداد کل بمب هایی که برای حمله ای مطمئن به اهداف نطنز ، اصفهان و اراک مورد نیاز است عبارت است از 24 بمب 5000 پوندی و 24 بمب 2000 پوندی .
اما سوال بعدی این است که آیا این بمب ها شانسی برای رسیدن به اهدافشان دارند ؟ به این سوال در بخشهای بعدی جواب داده خواهد شد .
______________________________
توانایی اسراییل در انجام حملات عمقی
در دو دهه ای که از عملیات اوسیراک می گذرد ، IAF به طرز چشمگیری توانسته است تا توانایی خود در انجام حملات عمقی را افزایش ببخشد . حمله سال 1985 اسراییل به مراکز چریکهای فلسطینی در تونس را می توان به عنوان بخشی از این توانایی ها در نظر گرفت ، حمله مذکور با انجام بیش از 4000 کیلومتر پرواز رفت و برگشت میسر شد .
عمده توانایی اسراییل در انجام حملات عمقی متکی به جنگنده های F-15I و F-16I می باشد . هم اکنون 25 فروند F-15I و در حدود 25 تا 50 فروند F-16I در اختیار IAF مشغول به خدمت می باشد . F-15I نمونه اسراییلی F-15E می باشد که می تواند با استفاده از مخازن سوخت تطبیقی CFT و مخازن سوخت قابل پرتاب به شعاع عملیاتی در حدود 1700 کیلومتر برسد آن هم در حالی که مشغول حمل 4 بمب 2000 پوندی می باشد . این بمب ها که در بخش های پیشین در مورد آنها بحث شده بود قابلیت این را دارند که به وسیله پادهای هدفگیری LANTIRN یا LITENING به سمت اهداف خود راهی شوند . همچنین این جنگنده دارای یک پاد جنگ الکترونیک نیز می باشد که به طور پیش فرض در هواپیما نصب شده است ، از جمله دیگر قابلیت های این جنگنده می توان به توانایی حمل موشکهای هوا به هوای AIM-120 ، AIM-9 و Python-4 اشاره کرد .
F-16I نیز نمونه ای از اف 16 بلاک 52 می باشد که مخصوص اسراییل ساخته شده است . این جنگنده نیز توانایی حمل مخازن سوخت تطبیقی را دارا می باشد . اطلاعات دقیقی از شعاع عملیاتی این جنگنده در دست نیست اما تصور می شود با استفاده از مخازن سوخت تطبیقی و مخازن سوخت قابل پرتاب ، شعاعی در حدود 1500 تا 2100 کیلومتر قابل دسترسی باشد . این جنگنده نیز توانایی استفاده از سیستمهای هدف گیری LANTIRN و LITENING را دارا می باشد و می تواند در زمان حمل مخازن سوخت قابل پرتاب ، دو عدد بمب 2000 پوندی نیز حمل کند .
علاوه بر این جنگنده ها ، تعداد فراوانی F-16 در اختیار IAF می باشد که بصورت بالقوه توان این را دارند که با مخازن سوخت تطبیقی مجهز شوند . همچنین 50 فروند F-16D وجود دارند که تغییرات عمده ای جهت تبدیل آنها به یک جنگنده جنگ الکترونیک انجام شده است . در این جنگنده ها از قسمت ما بین کابین خلبانان تا سکان افقی هواپیما جهت نصب تجهیزات جنگ الکترونیک استفاده شده است . با نصب مخازن سوخت تطبیقی بر روی این پرنده ها ، می توان در هنگام حمله از آنها برای مختل کردن سیستمهای دفاعی موجود در مسیر و اطراف هدف استفاده نمود . همچنین حدود 40 فروند F-15A و F-15C دراختیار اسراییل قرار دارند که می توان از آنها به عنوان اسکورت استفاده کرد . این پرنده ها قابلیت حما موشکهای آمرام ، سایدوایندر و Python-4 را دارا می باشند .
هواپیمای های پیشرفته به همراه سیستم های اطلاعاتی و ارتباطی اسراییل و واحدهای پشتیبانی IDF/AF باعث شده اند تا توانایی IAF در حمله به اهداف دور دست بسیار افزایش یابد . اما در مورد هدفی که بسیار دورتر از اوسیراک و تونس است چطور ؟