نقد محتوای جوابیه
الف) موضوع مشروعیت و مقبولیت
در رنجنامه، گلایه شده بود که جنابعالی که از یاران امام و انقلاب هستید چرا مشروعیتِ حکومت و نظام اسلامی را زمینی دانسته و منشا مشروعیت را مردم می دانید در حالی که این سخن بر خلاف نص صریح کلام امام راحل است! جنابعالی در جوابیه ضمن تأکید بر همان ادعای قبلی نوشته اید «جای تأسف است که از این کلام امام(ره) برآشفته شده اید که ایشان مشروعیت را به مردم نسبت می دادند» سپس اظهار داشته اید که چون از سال 1332 با امام راحل بوده اید و حتی در مسیر از منزل تا کلاس و بالعکس نیز شرف همراهی با ایشان را داشته اید بیش از ماها از دیدگاههای ایشان اطلاع دارید. در همین راستا اظهار داشته اید: «بارها از ایشان شنیدم که فقط باید به مردم اتکا کرد» پس از آن برای نفی متافیزیکی بودن ولایت فقیه و اثبات زمینی بودن آن به پنج جمله از فرمایشات امام تمسک جسته اید که تمامی آنها تحریف و یا تقطیع شده است! و یا بر مدعا هیچ دلالتی ندارد! و متأسفانه فرصتی نیافته اید که به نرم افزار صحیفه امام یا صحیفه نور مراجعه فرمائید تا دیدگاههای امام (ره) درباره مشروعیت و الهی بودن منشأ ولایت فقیه را ملاحظه کنید. ما در اینجا برخی از فرمایشات معظم له را برای اطلاع جنابعالی متذکر میشویم:
«ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است. قضیه ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد؛ ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است همان ولایت رسول الله است. اینها از ولایت رسول الله هم میترسند» (صحیفه نور جلد 1، ص26)
«خدا او ـ ولی فقیه ـ را ولی امر قرار داده است، اسلام او را ولی امر قرار داده است» (همان، جلد11، ص133)
امام(ره) بر اساس همین مبنا که ولایت فقیه را امری آسمانی و منصوب از جانب خداوند میدانند (متافیزیکی) در حکم نخست وزیری مهدی بازرگان میفرمایند: «من بواسطه ولایتی که از طرف خدا دارم شما را منصوب میکنم» (همان، جلد5، ص31) در جای دیگر درباره علت تعیین دولت موقت و نصب آقای بازرگان می فرمایند: «من که ایشان را حاکم کردم یک نفر آدمی هستم که به واسطه ولایتی که از شارع مقدس دارم ایشان را قرار دادم»(صحیفه امام،ج6،ص59) بر اساس همین مبنا امام(ره) همه رؤسای جمهور زمان خودش از بنی صدر گرفته تا آیت الله خامنه ای را منصوب می کردند و مقام معظم رهبری نیز، از جنابعالی گرفته تا دکتر احمدی نژاد را به سمت رئیس جمهوری نصب کرده اند. امام(ره) صریحاً می فرمودند «رئیس جمهور منتخب مردم، اگر از طرف ولی فقیه نصب نشود طاغوت است»(صحیفه نور ، ج9، ص253)
امام(ره) تا آنجا بر این مبنا تاکید داشتند که در حکم شهید رجایی مرقوم فرموده اند: اگر چنانچه خدای نخواسته تخلف کند مشروعیت آن را خواهم گرفت (همان، جلد15، ص76)
ایشان در اجرای حکم الهی پس گرفتن «مشروعیت» که موجب عزل رئیس جمهور می شود از مخالفت احدی حتی تمامی ملت نیز واهمه ای نداشتند! چنانکه در ماجرای عزل بنی صدر فرمودند «امروز وظیفه من این است که او را معزول کنم هر چند فریاد مرگ بر خمینی را در سراسر کشور با گوش خود بشنوم.» (نهضت امام خمینی(ره)، دفتر سوم، ص354، سید حمید روحانی)
جناب آقای هاشمی! براستی آیا بازهم می توان در برابر نصّ کلام امام(ره) اجتهاد کرد و گفت امام مشروعیت را به رای مردم می دانستند؟! شما روحانی و تحصیل کرده حوزه علمیه قم هستید و میدانید که اوّلاً نمیتوان در مقابل نص اجتهاد کرد و ثانیا اگربرفرض کلامی از امام نقل شود که ظاهری خلاف نص صریح سخن ایشان باشد آن کلام را باید توجیه کرد نه اینکه از نصّ صریح دست برداشت. آنچه جنابعالی از امام(ره) نقل کرده اید اوّلاً هیچ تعارضی با نص کلام امام(ره) ندارد، زیرا امام(ره) در عین اینکه مشروعیت نظام و حکومت را به ولی فقیه منصوب از جانب شارع مقدس میداند برای مردم و آرای آنها نیز احترام خاصی قائل بودند چون میدانستند که ملت ما غیر از اسلام چیزی نمی خواهند لذا بارها تصریح می کردند «مردم مطلعند که چه می خواهند. اگر چنانچه همین ولایت فقیه را که، معنایش این است که آنی که خدای تبارک و تعالی تعیین کرده است برای نظارت در امور و تعیین مراکز قدرت، آن عبارت از فقیه جامع الشرائط است، اگر همین را شما به رفراندوم ملت بگذارید همان رایی که او آورد این را هم بدهید مردم، همین را می خواهند. مردم آن چیزی را که خدا می خواهد می خواهند. آن چیزی را که پیغمبر خدا فرموده می خواهند. بیخود دست و پا نکنند اینها، باید به مسیر ملت بیایند» (صحیفه امام،ج10، ص323-322).
بنابراین اگر امام میفرمایند «شما هم مسیر همین ملت را طی کنید و با ملت باشید، دنبال ملت باشید» ملتی را می گویند که چیزی را که خدا می خواهد و رسول خدا میخواهد می خواهند نه هر ملتی ولو هواهای نفسانی شان را بخواهند چنانکه در غرب چنین است.
ثانیاً: بسیار بر خلاف انتظار بود که کلام امام (ره) در نامه جنابعالی دچار تحریف گردد! اگر به اصل فرمایش حضرت امام مراجعه شود خواهید دید امام(ره) در همین سه موردی که نقل کرده اید بر «منصوب بودن» ولی فقیه از جانب خدا و ائمه معصومین(ع) تأکید ورزیده اند ولی مع الاسف آن بخش از سخنان حضرت امام در جوابیه شما تحریف و حذف شده است!! اکنون مواردی را که جنابعالی از کلام امام(ره) متذکر شده اید می آوریم و سپس اصل آن را نیز برای قضاوت افکار عمومی متذکر می شویم و قسمت های نقل شده در جوابیه جناب عالی با خط کشی مشخص شده است تا خوانندگان خود قضاوت کنند.
1) « شما هم مسیر ملت را طی کنید و با ملت باشید، حساب خودتان را از ملت جدا نکنید.... باید دنبال ملت باشید باید هوادار ملت باشید» (صحیفه امام، ج10، ص58 و 59)
اصل فرمایش حضرت امام را که در آن تصریح به منصوب بودن ولی فقیه از جانب ائمه معصومین(ع) شده ملاحظه بفرمائید: «امر دولت اسلامی اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد آسیبی به این مملکت نخواهد وارد شد. گویندگان و نویسندگان نترسند از حکومت اسلامی و نترسند از ولایت فقیه. ولایت فقیه آن طور که اسلام مقرر فرموده است و ائمه(ع) مانصب فرموده اند به کسی صدمه وارد نمی کند، دیکتاتوری به وجود نمی آورد، کاری که بر خلاف مصالح اسلام است انجام نمی دهد، کارهایی که بخواهد دولت یا رئیس جمهور یا کس دیگری بر خلاف مسیر ملت و بر خلاف مصالح کشور انجام دهد، فقیه کنترل می کند، جلوگیری می کند. بر خلاف مسیر اسلام و ملت حرکت نکنید، شما از اسلام نترسید، از فقیه نترسید، از ولایت فقیه نترسید، شما هم مسیر همین ملت را طی کنید و با ملت باشید حساب خودتان را از ملت جدا نکنید؛ ننشینید پیش خودتان طرح بریزید و پیش خودتان برنامه درست کنید، شما باید دنبال ملت باشید. شما اینقدر اشکال به برنامه های اسلامی نکنید. شمایی که از اسلام هستید لکن از اسلام درست اطلاع ندارید، مسلم هستید لکن از احکام اسلام درست مطلع نیستید. شیعه هستید لکن از احکام ائمه علیهماالسلام درست مطلع نیستید،اینقدر کارشکنی نکنید... (صحیفه امام، ج10، ص59-58)
بسیار واضح است روی سخن حضرت امام با روشنفکران وابسته ای است که راه خودشان را از ملت مسلمان ایران جدا کرده و حاضر به پذیرش جمهوری اسلامی و اصل مترقی ولایت فقیه نیستند نه اینکه امام بخواهند مشروعیت حکومت را به «ملت» بدهند. در همان عبارات فوق ایشان تصریح میکنند که ولی فقیه منصوب از سوی ائمه معصومین (ع) است ولی معلوم نیست چرا جنابعالی مطالب را تقطیع و تحریف کرده و دقیقاً بر خلاف نظر امام بر مدعای خودتان یعنی زمینی بودن ولایت فقیه به کار گرفته اید!!
2) «خیال نکنند که این ملت نمی فهمد چیزی، نخیر، ملت بهتر از ماها میفهمند» (صحیفه امام، ج10،ص322)
دراین مورد هم متأسفانه باز کلام امام (ره) تقطیع و تحریف شده است. هرگز امام(ره) با این جمله که «ملت بهتر از ماها می فهمند» در صدد این نیستند که بگویند مشروعیت نظام اسلامی به «مردم » است بلکه تصریح میکنند این ملت هر چه خدا می گوید قبول دارد، هر چه پیغمبر خدا میگوید قبول دارد؛ به روشنفکران وابسته سفارش میکنند که به راه این ملت برگردند و در همان پاراگراف تصریح میکنند که فقیه جامع الشرائط منصوب از جانب خداست. اصل فرمایش امام چنین است:«اگر صد بار هم انتخابات کنید باز مردم همان اسلام را می خواهند» سپس میفرمایند: «این ها بر همان مسیر ملت راه بروند و خیال نکنند که این ملت نمی فهمند چیزی، نخیر ملت راه خودش را پیدا کرده و دارد می رود... الآن هم همه مطلع هستند که چی می خواهند. آن وقت می گویند نمی دانند چه می خواهند. نخیر، مردم مطلعند که چه می خواهند. اگر چنانچه همین ولایت فقیه را که معنایش این است که آنی که خدای تبارک و تعالی تعیین کرده است برای نظارت در امور و تعیین مراکز قدرت، آن عبارت از فقیه جامع الشرائط است، اگر همین را شما به رفراندوم ملت بگذارید همان رأیی که او آورد [و دیدید] این را هم بدهید مردم، همین را می خواهند! مردم آن چیزی را که خدا می خواهد می خواهند. آن چیزی را که پیغمبر خدا می خواهد می خواهند. بیخود نباید دست و پا کنید اینها، باید به مسیر ملت بیایند» (صحیفه امام، جلد10،ص323-322.)
آقای هاشمی! براستی آیا صحیح است از این پاراگراف که امام در صدد اثبات این نکته است که ولایت فقیه منصوب از جانب شارع مقدس و خدا و ائمه است، دقیقاً خلاف آن را به امام(ره) نسبت دهیم و بگوئیم امام(ره) مشروعیت نظام و حکومت را امری زمینی می دانست؟!
ب) نفی متافیزیکی بودن[نفی آسمانی بودن] ولایت فقیه
آقای هاشمی! در این جوابیه ضمن تأکید بر ادعاهای قبلی مبنی بر زمینی بودن حکومت، تصریح شده است: «آیت الله هاشمی رفسنجانی بارها گفته اند که نباید برای ولی فقیه شخصیتی متافیزیکی متصور شد» سپس از اینکه ما بر این کلام خرده گرفته ایم گلایه نموده اید. آنگاه برای اثبات ادعای خود مبنی بر متافیزیکی نبودن ولایت فقیه به سخنان حضرت امام تمسک کرده اید که 1) « اسلام دین قانون است. پیغمبر هم خلاف قانون نمی توانست بکنند.... خدا به پیغمبر میگوید که اگر یک حرف خلافی بزنی، رگ وتینت(گردنت) را قطع می کنیم. حکم قانون است. غیر از قانون الهی کسی حکومت ندارد. برای هیچ کس حکومت نیست، نه فقیه و نه غیرفقیه، همه تحت قانون عمل می کنند» (صحیفه امام،جلد10،ص353).
با ملاحظه اصل فرمایش حضرت امام(ره) در صحیفه امام ملاحظه می کنیم که باز هم در این پاراگراف تحریف و تقطیع صورت گرفته تا بتوانید بر مدعای خودتان مبنی بر اینکه ولایت فقیه امری متافیزیکی نیست بلکه امری زمینی است از فرمایش ایشان شاهد بیآورید، در حالی که آن پیر فرزانه این سخنان را دقیقاً در راستای الهی بودن ولایت فقیه ایراد فرموده اند. ایشان در این سخنرانی می فرمایند ولی فقیه نمیتواند خلاف آنچه قانون خداست حرفی بزند، حکمی صادر کند چنانکه پیامبر خدا (ص) هم همین طور بود همه باید مجری قانون خدا باشند غیر از قانون الهی کسی حکومت ندارد، خدا به پیامبرش می فرماید که اگر بخواهی تخلف کنی و بر غیر حکم خدا ـ خواست خودت یا خواست مردم ـ حکم کنی رگ گردنت را خواهیم زد. براستی کجای این فرمایش بر غیرالهی ـ غیرمتافیزیک ـ بودن ولایت فقیه دلالتی دارد؟! آیا اگر گفتیم ولی فقیه باید طبق قانون الهی عمل کند یعنی او شخصیتی است غیرمتافیزیکی و غیرالهی؟! و براستی آیا جنابعالی پیامبر خدا(ص) را به دلیل اینکه ملزم به اجرای قانون الهی است شخصیتی غیرآسمانی و غیرمتافیزیکی می دانید؟! البته قطعاً چنین نیست. در اینجا شایسته است باز هم اصل سخنان امام را برای جنابعالی و خوانندگان عزیز بیاوریم و مواردی که حضرت عالی آن را ذکر کرده اید با خط کشی نشان دهیم تا معلوم شود امام(ره) چه فرموده و اکنون از کلامشان چه برداشتی میشود.
«جمهوری اسلامی یعنی احکام اسلام، باید احکام، احکام اسلام باشد. این حرفهایی که می زنند که خیر اگر چنانچه ولایت فقیه درست بشود دیکتاتوری می شود اینها از باب این است که ولایت فقیه را نمی فهمند چیست؟ [می گویند] ولایت فقیه نباید بشود برای اینکه باید حکومت ملت باشد. اینها ولایت فقیه را اطلاع بر آن ندارند ـ مسائل این حرفها نیست ـ ولایت فقیه می خواهد جلوی دیکتاتوری را بگیرد نه اینکه می خواهد دیکتاتوری کند. اینها از این می ترسند که مبادا جلو گرفته بشود، جلوی دزدیها را می خواهد بگیرد. اگر رئیس جمهور با تصویب فقیه باشد با تصویب یک نفری که اسلام را بداند چیست، درد برای اسلام داشته باشد، اگر درست بشود نمی گذارد این رئیس جمهور یک کار خطا بکند و اینها این را نمی خواهند. اینها اگر یک رئیس جمهور غربی باشد همه اختیارات را دستش بدهند هیچ مضایقه ای ندارند و اشکالی نمی کنند؟ اما اگر یک فقیهی که یک عمری را برای اسلام خدمت کرده علاقه به اسلام دارد با آن شرائطی که اسلام قرار داده است که نمیتواند یک کلمه تخلف بکند [اشکال می کنند] اسلام دین قانون است. پیغمبر هم خلاف قانون نمی توانست بکند، نمی کرد هم، البته نمی توانست هم بکند. خدا به پیغمبر می گوید که اگر یک حرف خلاف بزنی رگ وتینت [رگ گردنت] را قطع میکنم. حکم قانون است. غیر از قانون الهی کسی حکومت ندارد – برای هیچ کس حکومت نیست نه فقیه و نه غیر فقیه – همه تحت قانون عمل میکنند مجری قانون هستند – همه، هم فقیه و هم غیر فقیه همه مجری قانون اند- فقیه ناظر بر این است که اینها اجرای قانون بکنند، خلاف نکنند، نه اینکه خودش یک حکومتی بکند، بلکه می خواهد نگذارد این حکومت هایی که اگر چند روز بر آنها بگذرد برمی گردند به طاغوتی و دیکتاتوری، می خواهد نگذارد بشود...» (صحیفه امام، ج10، ص353)
امام (ره) در اینجا برعکس برداشت شما، منشأ مشروعیت نظام و ولایت فقیه را خداوند می داند و می فرماید صرف نظر از آن نه فقیه و نه غیرفقیه حق حکومت ندارد حتی پیامبر (ص) هم مشروعیتش به اعتبار خداست. و براستی چه زیبا فرموده اند که اگر فقیه جامع الشرائط نباشد حکومت ها به دیکتاتوری و طاغوت کشیده می شود. حتما یادتان هست که در پایان دورة دوم ریاست جمهوری شما برخی از کسانی که امروز در پناه سیاسی دولت انگلیس به سر می برند برای مادامالعمر شدن ریاست جمهوری حضرتعالی خواهان اصلاح قانون اساسی می شدند؟! و حتماً یادتان هست که آقای خاتمی در دوره دوم ریاست جمهوری اش لایحه ای تقدیم مجلس کرد که در آن اختیارات ریاست جمهوری به اندازه ای افزایش می یافت که رئیس جمهور را به یک قدرت مطلق و دیکتاتور تبدیل می کرد؟ اگر نبود رهبری و ولایت فقیه و شورای نگهبان قانون اساسی حتماً آنچه امام پیش بینی فرموده بودند تحقق می یافت.
3) یکی دیگر از مواردی که برای نفی متافیزیک و الهی بودن ولایت فقیه به آن استناد کرده اید نامه حضرت امام(ره) به نمایندگان مجلس است که دربارة حدود و اختیارات ولایت فقیه آمده است: «با تشکر وافر از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، چون گفتار آقایان پخش می شود و ممکن است سوء تفاهمی بین مردم حاصل شود، لازم است عرض کنم آیات و روایاتی وارد شده است که مخصوص به معصومین علیهمالسلام است و فقها و علمای بزرگ اسلامی هم در آنها شرکت ندارند، تا چه رسد به مثل اینجانب. هر چند فقهای جامع الشرائط از طرف معصومین نیابت در تمام امور شرعی و سیاسی و اجتماعی دارند و تولّی امور در غیبت کبری موکول به آنان است، لکن این امر غیر ولایت کبری است که مخصوص به معصوم است. تقاضای اینجانب آن است که در صحبتهایی که می شود و پخش می گردد ابهامی نباشد و مرزها از هم جدا باشد». (صحیفه امام،ج19، ص403)
همانگونه که مستحضرید فرمایشات فوق در بارة سخنان یکی از نمایندگان مجلس بود که در نطق قبل از دستور خود، امام خمینی(ره) را مصداق «اولی الامر» در آیة یا ایها الذین آمنو اطیعو الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم دانسته بود. که امام(ره) طی نامه ای تصریح کردند این آیه مربوط به مقام «ولایت کبری» است که علما و فقها را در آن جایگاهی نیست ولی در همین جا برای اینکه کسانی در آینده از این نامه سوءاستفاده نکنند فرموده اند: «فقهای جامع الشرائط از طرف معصومین(ع) نیابت در تمام امور شرعی و سیاسی و اجتماعی دارند و تولی امور در غیبت کبری موکول به آنهاست» و هرگز ایشان فقهای جامع الشرائط را منصوب مردم ندانسته اند. براستی از کجای این فرمایشات زمینی بودن و آسمانی نبودن ولایت فقیه استفاده میشود؟! اگر امام فرمودند «ولایت کبری مخصوص به امام معصوم است» و فقها دارای این نوع ولایت نیستند معنایش این است که فقیه از جانب خدا و ائمه ولایت ندارد و صرفاً منتخب مردم است و در یک کلمه، متافیزیکی نیست؟!!.
منبع انصار