سفارش تبلیغ
صبا ویژن


رنجنامة - حسین عاشق ترین عاشقان


آنچه می‌خوانید رنج‌نامه طلاب و فضلای حوزه علمیه قم است که در هفته‌نامه همت منتشر شده است؛

حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای هاشمی رفسنجانی!  شما خود یک روحانی اندیشمند بوده و با روحیات حوزویان آشنایید طرح چندین سؤال از سوی طلاب و فضلای حوزه زمینه گفت‌وگویی را باز خواهد کرد که نتیجة آن بی‌تردید به نفع جناب‌عالی و نظام اسلامی خواهد بود که خود از موثرترین آن بوده‌اید.

سؤال اول

از مهم‌ترین مبانی نظام اسلامی، موضوع ولایت فقیه و مشروعیت آن است. محتوای چندین مصاحبه از جناب‌عالی و چاپ آن در روزنامه‌های مختلف پرسش‌هایی را به شرح زیر مطرح می سازد:


این سخن در خصوص ولایت فقیه از شماست و در نشریات مختلف از جمله روزنامة اعتماد (27/8/81 ص8) چاپ شده است: «ما از همان روز اول به پدیدة قدرت نگاه زمینی و واقع‌بینانه‌ای داشته‌ایم. کسانی آمده و نگاه صرفاًَ متافیزیکی به قدرت را دامن زده‌اند و آن را مطرح می‌کنند که آن را قبول نداریم. از همان ابتدا امام خمینی هم همین را می‌گفت، شما حرف‌های ایشان را ببینید که مشروعیت را به مردم می‌دهد.»

آقای هاشمی! شما از یاران نزدیک امام بوده‌اید و با مبانی امام در مورد حکومت و ولایت فقیه به خوبی آشنا هستید بر خلاف ادعای شما آن اسلام‌شناس بزرگ، نه تنها مشروعیت ولایت فقیه را امری الهی می دانست بلکه مشروعیت تمام ارکان نظام، حتی ریاست‌جمهوری را به اذن فقیه و در نتیجة مشروعیتی الهی تلقی می‌نمود؛


«قضیة ولایت فقیه چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد، ولایت فقیه چیزی است که خدای تبارک و تعالی ایجاد کرده است». (صحیفه نور، ج 1، ص 26)


«حکومت که شعبه‌ای از ولایت مطلقه رسول الله صلی‌الله علیه و آله است یکی از احکام اولیة اسلام است.» (صحیفة نور، ج 20 ص 170)


«اگر رئیس‌جمهور به نصب ولی‌فقیه نباشد طاغوت است» (همان ج 9 ص 253)


این سخنان نمونه‌ای از صدها فراز صحبت آن پیر فرزانه در مورد منشاء مشروعیت قدرت و حکومت اسلامی است و اکنون آیا سخن شما تحریف سخنان امام راحل نیست؟

سوال دوم

جناب آقای هاشمی رفسنجانی! طرح این مطالب از سوی شما – پس از گذشت دو دهه از انقلاب – نه تنها در خصوص مشروعیت ولایت فقیه بلکه در خصوص رهبری و شورای رهبری سؤال‌برانگیز است. جناب‌عالی در این مورد می‌گویید: «امام با شورا (شورای رهبری) مخالف بود اما من و آقای طالقانی طرفدار شورا بودیم و حذف شورای رهبری از قانون اساسی درسال 68 بی‌خود بود.» (سالنامة شرق 83، ص 72) و برای اثبات مدعای خود تصریح می کنید که: «برای ادارة حکومت نمی‌توان به فتوای یک نفر خواه هر فردی باشد عمل کنیم. باید شورایی در کشور باشد که مسائل اساسی جامعه را بررسی کند تا نظرات این شورا پشتوانة قوانین باشد.» (روزنامة مردم‌سالاری، 26/6/82 ص 3)


هر چند اصل استدلال شما به دلائل مختلف مردود و باطل است و در این مقام ما نیز در پی بحث و مناظره نیستیم، اما آنچه که بیش از اصل مطلب جلب توجه می‌کند، انگیزة طرح این سخنان در این مقطع از انقلاب است. همگان می‌دانند که رهبری داهیانة امام امت آشکارترین دلیل بر بطلان رهبری شورایی و نظریة شما و مرحوم طالقانی است. ولی گویا شما هم‌اکنون نیز با استدلال به این سخن که: «نمی‌توان حکومت را بافتوای یک نفر اداره کرد هر فردی که می‌خواهد باشد.» بر موضع خویش تأکید می‌کنید به راستی جناب‌عالی ولو ناخواسته رهبری امام امت را زیر سوال نمی‌برید؟ و آیا تصریح شما به غلط بودن حذف شورای رهبری از قانون اساسی در سال 1368 اعتراضی دیگر بر عملکرد آن پیر فرزانه نیست؟ آگاهان به تاریخ انقلاب و خود شما بیش از هر کس دیگر می‌دانید که موضوع اصلاح قوانین مربوط به رهبری و ولایت فقیه در قانون اساسی تدبیر هوشمندانة شخص امام راحل بود که رسماً به رفراندوم آن نیز دستور دادند. علاوه بر مطالب فوق، انتصاب صفت «بی‌خود» به این عملکرد صحیح امام و همة ملت در رأی به قانون اساسی، جای بسی شگفتی و تأسف است.


به هر حال، از سوی دیگر هم‌اکنون با طرح شورای رهبری و تأکید بر آن در پی طرح کدام دعوی می‌توان بود؟ و چه انگیزه سبب طرح این مطالب شده است؟


سؤال سوم


یار دیرین انقلاب جناب آقای هاشمی!


هر چند گشودن پروندة انتخابات نهم ریاست جمهوری ذائقة تمام دوستان را تلخ می‌کند اما اشاره‌ای گذرا در بردارندة تذکاری مفید است. در آن زمان در شعارهای تبلیغاتی، بیانیة هشت ماده‌ای انتخاباتی، مصاحبه‌ها و فیلم‌های تبلیغاتی شما، به گونه‌ای ارزش‌ها و آرمان‌های نظام اسلامی به حراج رفت که سخن از آن‌ها نبش گوری است نامطبوع. اما برخی مطالب بنیادین از سوی شما در آن زمان همچنان موجب بحث و نظر در خصوص هدف و انگیزه جناب‌عالی در طرح آن مطالب است. از جمله، هنگامی که دربارة تفاوت دیة زن و مرد سوال می‌شود می‌گوئید: «الآن بحث است که قانون مدنی را که ده‌ها سال پیش نوشته شده بررسی و اصلاح کنیم.» و وقتی دربارة حکم اعدام ساب النبی صلی‌الله علیه و آله مورد پرسش قرار می‌گیرید بیان می‌دارید: «باید قانون را دید اگر اشکال دارد باید عوض شود». (آفتاب یزد 20/ 3/ 84)


روشن است که لازم نیست در این مقام، عالمان حوزوی بر سر دیه و حکم ساب النبی صلی‌الله علیه و آله و سلم که از بدیهیات بوده و مورد اجماع است صحبت کنند، تصریح کلام خداوند و روایات مستند و محکم و پشتوانة عقلانی قوی بر احکام فوق، سدّی نیست که با شبهه‌ای سست در هم شکند اما سخن بر سر آن است که هر گاه دگراندیشان قصد لرزاندن پایه‌های اسلام را دارند به تشکیک در این اصول می‌پردازند.


آیا تردید در حکم ساب النبی صلی‌الله علیه و آله و سلم و نحوة برخورد اسلام با این موضوع، نظام جزایی اسلام را تضعیف نمی‌کند؟ و عملکرد قاطع امام در خصوص حکم اعدام سلمان رشدی را مخدوش نمی‌نماید؟ شما در مقام یک دانشمند حوزوی خوب می‌دانید که در حکم اعدام ساب النبی صلی‌الله علیه و آله حتی هیچ عالم سنی مذهبی نیز تشکیکی نکرده است که اکنون در خصوص آن شما بگوئید: «اگر اشکال دارد باید عوض شود


آنچه شگفتی هر طلبه بلکه هر دانشجو و جوان فرهیخته‌ای را موجب می‌شود آن است که شما در پاسخ در مورد تساوی و تفاوت دیه زن و مرد به گذشت ده‌ها سال از تدوین این قانون در قانون مدنی اشاره می‌کنید، به راستی اگر شما چنین بگوئید چرا دشمنان را محکوم کنیم که احکام اسلام را ناکارآمد و متعلق به هزار سال پیش می‌دانند؟ اگر نبود نقل متعدد و مستند و متواتر این‌گونه مطالب از شما و عدم تکذیب آن توسط خود یا دفترتان، هر آینه باید دامن یک روحانی انقلابی همچون شما را از این انحرافات پاک و مبرا می‌دانستیم.

سؤال چهارم


آقای هاشمی! آگاهان سیاسی کشور به خوبی می‌دانند که مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری در دورة ریاست‌جمهوری و زمامداری شما مأمن معاندین و دگر‌اندیشانی نظیر محسن کدیور، عباس عبدی، شمس‌الواعظین و عناصر مطرود جریان منتظری و... علیه مبانی ولایت فقیه و نظام مقدس جمهوری اسلامی بود و بخش عمده‌ای از افسار گسیختگی‌های دورة حاکمیت اصلاح‌طلبان بر علیه مقدسات اسلامی و آرمان‌های حضرت امام رحمت‌الله علیه حاصل تمهیدات و فعالیت‌های این گروه در نهاد ریاست جمهوری در دورة شما بوده است. که البته دوستان امام و انقلاب با عنایت به سوابق شما این ابهامات را توجیه و حمل بر غفلت شما از مسائل فرهنگی می‌نمودند ولی سؤال این است که جناب‌عالی بار دیگر با چه انگیزه‌ای همین مرکز و مجموعه را در نهاد مجمع تشخیص مصلحت نظام دایر نموده و با وجود تجربة تلخ اسفناک دورة حاکمیت اصلاح‌طلبان، با سپردن مسؤولیت این مجموعة حساس به آقای خاتمی و عناصر و هم‌فکران ایشان چه هدفی را دنبال می‌کنید؟


آیا این پارادوکس و تناقض را چگونه می‌توان پاسخ داد که از یک‌سو بگوییم مجمع تشخیص بازوی توانمند و مرکز تبادل نظر و تصمیم‌گیری مشاورین مورد اعتماد رهبری در خصوص معضلات و مسائل اساسی نظام اسلامی است و از سوی دیگر نظاره‌گر باشیم که عقل منفصل همین تشکیلات یعنی مرکز تحقیقات استراتژیک به واسطة انتصابات و سیاست‌های جناب‌عالی تحت سیطره و نفوذ عناصر دگراندیش و معاندین نظام اسلامی و مخالفین اصل ولایت فقیه قرار گیرد؟


آیا می‌توان هیچ‌گونه تشابه و اشتراک نظری را بین آرمان‌ها و اهداف بلند حضرت امام و مقام معظم رهبری و افکار پلید این دسته از عناصر پیدا نمود؟

سؤال پنجم


آقای هاشمی! در شرایط فعلی کشور دیگر حتی برای کم‌اطلاع‌ترین افراد این مرز و بوم ثروت عظیم و هنگفت فرزندان و بستگان درجة یک شما امری مجهول و قابل انکار نبوده به نحوی که شما خود نیز تلویحاً در توجیه آن این ثروت را نتیجة هوشمندی آنان قلمداد نموده‌اید. البته ما هرگز نمی‌خواهیم این توجیه شما را به این جمله معروف قارون در قران کریم که «انما اوتیته علی علم عندی» (همانا این اموال کثیر به واسطة علم و دانش نصیبم شده است) تشبیه نمائیم. ولی از شما می‌پرسیم آیا این هوش و درایت را در این کشور هفتاد میلیونی، خداوند فقط نصیب فرزندان و بستگان شما نموده و دیگران از آن سهمی نبرده‌اند؟ و اگر چنین نیست پس چرا بسیاری از جوانان برای تأمین نیازهای اولیة زندگی خود همچون اشتغال، مسکن و ازدواج دچار مشکلات اساسی بوده و برای دستیابی به آن باید از هفت‌خوان رستم بگذرند؟ و در خوشبینانه‌ترین برداشت باید پرسید آیا می‌توان این ثروت‌اندوزی عظیم را جز از ناحیة استفاده از رانت‌های اطلاعاتی، سیاسی، اقتصادی و غیره دانست؟


جناب آقای هاشمی رفسنجانی!  از شما که از پشکسوتان این نظام و انقلاب هستید و 72 سال از عمرتان می‌گذرد این انتظار بی‌جایی نیست که برای رفع این ابهامات از ذهن مردم و جامعه و تبرئه خود و اطرافیانتان دست به کار شده و از مراکز نظارتی کشور و از جمله سازمان بازرسی در خواست نمود تا به این موضوع رسیدگی کرده و به ابهاماتی نظیر مالکیت شرکت هوایی ایرماهان، شرکت خودروسازی کرمان (دوو و هیوندای و…)، بانک پارسیان، موسسة مولی‌الموحدین، مسائل مالی دانشگاه آزاد، و ده‌ها مورد عظیم دیگر، پاسخی قانع کننده به افکار عمومی بدهد.


جناب آقای هاشمی! اگر نبود سوابق انقلاب شما و دلبستگی دیرین به جناب‌عالی و آرزوی آینده‌ای درخشان برایتان هم‌چون گذشته‌ای افتخار‌آمیز، هرگز قلم به نوشتن چنین رنجنامه‌ای (که تنها چند سؤال از صدها سؤال موجود است) نمی‌نمودیم. آری بسیاری از اموری که امیدواریم عبرت بگیریم که یادآور حوادث تلخ صدر اسلام است.


توفیق روز افزون. طول عمر و تأییدات الهی را برایتان از خداوند منان خواهانیممنبع سایت انصار حزب اللهنبع سایت انصار حزب الله



نویسنده : محمد » ساعت 6:51 صبح روز دوشنبه 86 بهمن 22

example:
سفارش تبلیغ
صبا ویژن